کتاب تلماسه و طی طریق در دنیای محسور کننده فرانک هربرت


امین ظهورتبار 17 فروردین 1403 10 دقیقه مطالعه
کتاب تلماسه و طی طریق در دنیای محسور کننده فرانک هربرت

کتاب تلماسه (dune) یکی از مشهورترین کتاب‌های علمی – تخیلی آخرالزمانی در تاریخ ادبیات و هنر است که ظهور یک منجی را به تصویر کشیده است. نویسنده این کتاب فرانک هربرت است که مجموعه‌ای از انگاره‌های ذهنی و دغدغه‌های خود را به تصویر کشیده است. قبل از آغاز نقد این کتاب که خود شروع یک مجموعه عظیم و پر مغز است در ابتدا بهتر است کمی در مورد ادبیات علمی – تخیلی حرف بزنیم.

کتاب تلماسه مثالی خوب از یک اثر شاخص علمی تخیلی

اگر بخواهیم به کلی‌ترین شاخه‌های ادبیات گمانه‌زن بپردازیم ادبیات فانتزی، کارگاهی، وحشت و علمی – تخیلی یا همان ساینس فیکشن (SCIENCE FICTION) مهم‌ترین نمایندگان این شاخه از ادبیات هستند. هرچقدر فانتزی بر وجود حد و حصر عنصر تخیل و جادو تکیه دارد، ادبیات علمی – تخیلی پیوندی محکم و همیشگی با علم دارد. آرمان‌شهر (اتوپیا)، پادآرمانشهر (دیستوپیا)، قوانین اخلاقی و انسانی و از بین رفتن آن، احساس آدمی، دغدغه‌های محیط زیستی از مهم‌ترین موضوعاتی است که با زبانی علمی و گاها پیش‌گویانه در ادبیات علمی – تخیلی به مخاطب عرضه می‌شود.

اگر در بیشتر لحظات فانتزی ما با قصه‌های شاه و پریانی سر و کار داریم که مناسب زمان قبل از خواب و کنار بخاری و کرسی است، داستان‌های علمی – تخیلی نمودی از وجدان همیشه نگران و بیدار بشریت است که در کنار وجه سرگرم‌کننده روایت به عنوان نهیبی بر ذهن‌های غافل و خواب آلوده نازل می‌شود. خود ادبیات علمی_تخیلی هم به ادبیات علمی – تخیلی سخت و ادبیات علمی – تخیلی سرگرم‌کننده و معمولی تقسیم می‌شود.

 دغدغه‌های فرانک هربرت در خلق تلماسه

فرانک هربرت در تلماسه به طور توأمان به دغدغه‌های مهم بشر مثل مسائل محیط زیستی، وجود و ضرورت وجود منجی و نحوه ظهور منجی و همچنین ایجاد ساختارهای بعد از خیزش یک منجی مانند استفاده یا سوءاستفاده از قدرت به ویژه قدرت مطلق و تصمیم ساز می‌پردازد. در همین گام جسورانه فرانک هربرت میخ اول را محکم کوبیده و با انتخاب چند موضوع جذاب ( هرچند کلیشه) و ترکیب آن‌ها نوید اثر پرباری را به مخاطب می‌دهد.

وجود طبیعت خشک و سخت چیزی است که کابوس همیشگی بشریت بوده است. در تلماسه ما با این کابوس به صورت تمام عیار روبرو هستیم. اگر در آثار دیگر در حوزه ادبیات یا سینما به این مسئله به صورت گذرا و حتی کمتر دخیل در ماجراهای روایت ارائه شده پرداخته شده، هسته اصلی کتاب تلماسه بر سیاره‌ای به نام آراکیس (عراق؟)، طبیعت مرگبار آن، وجود ماده‌ای به نام ملانژ (ملغمه) و رقابت خاندان‌های مختلف موجود در کتاب بر سر این عنصر استوار شده است.

درون‌مایه کتاب تلماسه

همان‌طور که در بالاتر گفتیم در داستان تلماسه ما با سیاره‌ای به نام آراکیس سر و کار داریم که به خاطر ماده‌ای به نام ملانژ و نقش آن در تخدیر ذهن و سفرهای ستاره‌ای اهمیت بالایی دارد. هزاران سال بعد از زمان کنونی و با خروج از زمین، کهکشان توسط امپراتوری به نام شادام چهارم از خاندان کورینو اداره می‌شود. هر سیاره توسط خاندانی اداره می‌شود که اصطلاحاً خاندان کبیر نام دارد. به قشر غنی سیاره‌های موجود در داستان تلماسه خاندان‌های صغیر می‌گویند. همچنین وجود اتحادیه و فرقه‌ای روحانی با نام بنه جزریت که توانایی‌های زیادی از نظر تربیت ذهن و آماده کردن نسلی نو برای تأثیرگذاری بر کهکشان دارند به هرچه پیچیده‌تر کردن داستان آن کمک شایانی کرده است.

کتاب تلماسه

هنگامی که بنه جزریت قصد بهره‌کشی ژنتیکی از یکی از خاندان‌های کبیر با نام آتریدیس ( به رهبری دوک لیتو آتریدیس) و رسیدن به منجی آخرالزمانی به نام کویساتز هادراخ را دارد که می‌تواند ساختارهای زمانی و مکانی را بشکند، این امر مصادف با خلع ید خاندان‌هارکونن ( به رهبری بارون ولادیمیر هارکونن) از استثمار سیاره آراکیس و هبه آن به خاندان آتریدیس می‌شود. تلماسه به طور ناملموسی از سه بخش تشکیل شده: هبه آراکیس به خاندان آتریدیس و عزیمت و استقرار آن‌ها، نزاع بین خاندانی و کشمکش قدرت‌ها و در نهایت ظهور کویساتز هادراخ.

کویساتز هادراخ و مسئله منجی گرایی

کلیشه ظهور منجی و ناجی آخرالزمانی از شیرین‌ترین کلیشه‌های روایی در ادبایت گمانه‌زن است. کلیشه‌ای که گاهی بی رنگ و بو کم تأثیر در روایت، گاهی رنگ دهنده زمینه‌ای روایت و گاهی در نقش اول حکایات گمانه‌زن ظاهر می‌شود. در دنیای هربرت ما با جامعه‌ای مبتنی بر امپراتوری و حکومت‌های ملوک‌الطوایفی سر و کار داریم که با رشته‌ای از المان‌های قدرت متوازن می‌شوند.

قدرت در کهکشان در چنگ خاندان‌های کبیر بوده و به وسیله آن افراد ضعیف چپاول شده و تحت تأثیر آثار سو استعمار می‌شوند. مهم‌ترین این افراد و گروه‌ها مردمان ساکن سیاره آراکیس بوده که دسته‌ای از آن‌ها در این برهوت سکنی گزیده‌اند که نام فرمن دارند. طبیعت مشقت‌بار آراکیس و زندگی رنج آور در کنار وجود موجوداتی به نام ماسه کرم که غذاهای آن‌ها ادویه است و مخاطرات آن‌ها این قوم را قومی سخت‌کوش بار آورده است. معمولاً اقوامی که تحت زورگویی قوم یا قدرتی بزرگ‌تر قرار دارند اندیشه‌های منجی گرایی در آن‌ها شدت بیشتری دارد.

فرمن هم که ریشه قومی آن‌ها عرب و به سرزمین‌های اطراف رود نیل می‌رسد اندیشه‌های تا حدودی شبیه به ادیان ابراهیمی دارند که سرفصل مشترک آن‌ها ظهور منجی / سوشیانت / مهدی است. حال این منجی می تواند عیسی مسیح در آیین یهود و مسیحیت ( پادشاه یهود / دست راست خدا) یا مهدی در باور مسلمانان باشد. مهدی در باور مسلمانان هم خصوصیات یکسانی ندارد. در اندیشه شیعه این مهدی به صورت ابرمرد (زبرمردی) همه فن حریف بوده که مسلط به همه علوم و نیروهای برتر است و با کمک آن‌ها ( از جمله عیسی مسیح) می تواند بر دجال آخرالزمان غلبه کند. این مهدی طبیعتی مطلق و معصوم دارد. در مقابل در اندیشه اهل سنت مهدی ماهیتی نسبی و به دور از مصونیت و پاکی مطلق داشته و درگیر تردید و گرفتاری خاص خود بوده و حتی مقامی پایین‌تر از عیسی مسیح دارد.

نکته پایانی که وجود منجی گرایی را به اوج خود رساند شاید انتشار کتاب چنین گفت زرتشت فردریش ویلهلم نیچه بود که اندیشه‌های خود را در قالب زرتشت به مخاطب خود انتقال می‌داد. وجود مفهوم زبرمرد (ابرمرد) چیزی بود که به نظرم نمودی از تمرکز قدرت و فرمی صحیح از اقتدارگرایی بود که در مقابل دموکراسی، جامعه سالاری یا حکومت مردم بر مردم قرار داشت. وجود حکومت ملوک‌الطوایفی باعث بروز شکل گسترده‌ای از فساد می‌شد که این تصور وجود داشت که شاید با تمرکز قدرت این فساد از میان برود. در تلماسه مهدی موعود یا همان کویساتز هادراخ / هوشیدر / مؤدب شباهت زیادی با مهدی اندیشه مسلمانان اهل سنت دارد. در کنار موضوع جذاب و جسورانه تأمل درست هربرت بر ماهیت قدرت، اختیارات آن و تأثیر آن بر فساد اشخاص و رفتن به سمت کیش شخصیت پرستی قسمت اول کتاب تلماسه را به حماسه‌ای تأمل‌برانگیز و گزنده تبدیل می‌کند.

تلماسه و عنصر رزم

به زعم بنده روایت قسمت اول تلماسه از دو بخش کلی تشکیل شده که در بالاتر گفته شد. فرانک هربرت با هوشیاری تمام به شالوده افکنی در هر یک از این بخش‌ها می‌پردازد. معرفی درست خاندان‌های هارکونن و آتریدیس ( در رأس آن‌ها بارون هارکونن و دوک لیتو آتریدیس و لیت کاینز) و همچنین مردمان فرمن و سیاره‌های کالادان و آراکیس و ورود شخصیت‌های مکمل مانند جنگ سالارانی نظیر گرنی هالک، دانکن آیداهو، ربان سبع و فیض روثا و نقش آن‌ها در جنگ بین خاندان‌ها و تأثیر آن‌ها به عنوان مهره‌ای مهره‌های مورد نیاز برای ظهور پل مؤدب (پل آتریدیس) از این جمله‌اند.

نقد کتاب تلماسه

با پیش رفتن داستان از کندی روایت کاسته شده و بر شتاب روایت و سیر رویدادها افزوده می‌شود. فرانک هربرت چنان ماهرانه این فرایند را طراحی کرده که از شکل‌گیری هسته روایتی تا انفجار کویساتز هادراخ خواننده نمی‌تواند چشم از کتاب بردارد و غرق توصیف‌های محشر و گیرای نویسنده آن می‌شود. جالب اینکه اکشن نیز مانند خیلی از مفاهیم و ابزارهای روایتی، زمینه‌ای برای شکل‌گیری انتقال اندیشه و مفاهیم مورد نظر هربرت است نه فخر فروشی در ارائه جزئیات یا مثل خیلی نویسندگان توقف در خود دنیای داستان. فرانک هربرت به خوبی ابزارهای روایتی را جایگذاری کرده و با روایتی متعادل به اوج حساسیت مورد نظر می‌رسد و همچنین نگاهی تقریباً خنثی و کمتر جانب‌دارانه به شخصیت‌های داستانی خود دارد چنانکه بیشتر شخصیت‌های داستانی حتی خود پل مؤدب هم درجاتی از خاکستری بودن را دارند.

نقاط ضعف کتاب تلماسه

هرچقدر از نقاط قوت پرشمار این کتاب گفتیم ولی ذکر چند نکته منفی جلد اول تلماسه خالی از لطف نیست:

خطوط روایی رها شده

یکی از اولین مشکلات تلماسه وجود خطوط روایی است که یا کامل نمی شود یا به حال خود رها می شوند. یکی از این موارد وجود کنت فنرینگ و لیدی فنرینگ و ملاقاتش با شخصیت فیض روثا است. جدای از این دو شخصیت تقسیم خاندان هارکونن در قالب ربان سبع و فیض روثا شاید غیر ضروری بود و میشد ویژگی های این دو شخصیت را در قالب یک شخصیت گردآوری کرد. به این مورد باید مرگ ناگهانی هرسه شخصیت در پایان کتاب اول و محو شدن کامل خاندان هارکونن را اضافه کرد.

با توجه به شخصیت پردازی خوب در مورد بارون ولادیمیر هارکونن انتظار نمی رفت که این شخصیت اینقدر سریع دچار زوال و فروپاشی شود. شخصیت فیض روثا هم علی رغم یک تقابل حماسی از پل مودب در فصل پایانی کتاب ظهوری غیرمنتظره و افولی زودهنگام دارد. در مورد ربان سبع که فرانک هربرت حتی زحمت به تصویر کشیدن نابودی این شخصیت را نکشیده و خیلی سطحی از مرگ این شخصیت می گذرد.

 رایمندهای قوی و پایان ضعیف

دو رایمند کتاب اول یعنی پایتر دوریس و توفیر حوات طراحی تقریبا خوبی از نظر شخصیت پردازی دارند ولی قوس شخصیت این دو کاراکتر شاید باید با ماجراهای بیشتر و پرهیجان تری همراه میشد. افول پایتر دوریس در زمان فتح آراکیس و شک توفیر حوات به لیدی جسیکا و بعد مرگ او در آغوش پل مودب مقداری خامدستانه بود. به طور کلی عجله فرانک هربرت در به پایان رساندن سرنوشت شخصیت هایی که پتانسیل بالایی دارند چندان جالب نیست و موتور حرکتی روایت را از شور و هیجان می اندازد.

بالانس نبودن حوادث نیمه اول و دوم کتاب

یکی از دیگر مشکلات کتاب تلماسه بالانس نبودن حوادث دو نیمه کتاب است. در ابتدا این کتاب لحنی آرام و با حوصله دارد و تا قبل ظهور مودب این رویه برقرار است. بعد از ظهور مودب به خصوص در اواخر روایت، تلماسه روندی فوق العاده پرشتاب دارد و خلاصی سریع از دست بسیاری از شخصیت های اصلی موجب کاهش تعلیق روایت می شود.

نقد کتاب تلماسه

 ترجمه جلد اول کتاب تلماسه در ایران

جلد اول و دوم کتاب تلماسه در ایران توسط مهیار فروتن فر به فارسی برگردان شده است. ترجمه مهیار فروتن فر روان و قابل قبول است و تاثیر خوبی در بالا رفتن حس همذات پنداری مخاطب با روایت این داستان دارد.

بحث و نتیجه گیری

تلماسه فرانک هربرت دارای یکی از غیر منتظره و جالب ترین پیرنگ های داستانی در زمینه محیط زیست و به ویژه منجی گرایی دارد. رنگ واقع گرایانه و طبیعی منجی گرایی در این فیلم و شباهت این روایت با اعتقادات ادیان ابراهیمی ( به ویژه مسلمانان اهل تسنن و تشیع) باعث شده که این داستان به خصوص برای مخاطب ایرانی جالب توجه و جذاب باشد. طراحی عناصر عالی و ریتم روایت قابل قبول فرانک هربرت قسمت اول کتاب تلماسه را به اثری ارزشمند در مقابل وقت و هزینه سپری شده مخاطب بدل می سازد. تلماسه ورای وجه سرگرم کنندگی خود اثری هشدار دهنده در زمینه محیط زیست، مسئله قدرت طلبی و همچنین نقش انگیزش و سرکوب در خیزش ابنا بشر است. مطالعه این اثر را به دوستداران دنیای ادبیات به ویژه ادبیات گمانه زن توصیه می کنم.

این مقاله توسط امین ظهورتبار از تیم نویسندگان مجله در خیال به رشته تحریر در آمده است. لطفا ما را از نظرات و پیشنهادات خود بهره سازید.

برچسب‌ها :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Rating*